سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه بنده خالصانه توبه کند، خداوند او را دوست بدارد و گناهانش را در دنیا و آخرت بر او بپوشاند . [امام صادق علیه السلام]
بیستجان لنجان
 
حدیثی که واجب است آن را با «آب طلا» نوشت

همزمان با فرارسیدن محرم الحرام و ایام شهادت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام، همه جا غرق در ماتم و عزای حسینی شده است از این رو هر فردی سعی می‌کند تا حداقل لحظاتی را به عزاداری برای مولایش حسین بن علی(ع) بپردازد.

کتاب «طوبای کربلا» شامل سخنان عارف و سالک طریق الهی، میرزا اسماعیل دولابی درخصوص عنایات امام حسین(ع) به اولیای خداست. یکی از مباحث این  کتاب به بیان ثواب روضه و گریه بر امام حسین(ع) پرداخته است که ما آن را برای عاشقان این امام همام بیان می‌کنیم.

روایات مختلفی درباره ثواب روضه و گریه بر امام حسین(ع) وجود دارد که به اختصار در ادامه می‌آید:

الف ـ شیخ جلیل، ابن قولویه قمی از ابن خارجه روایت کرده است: روزی خدمت امام صادق(ع) بودیم، از حضرت امام حسین(ع) یاد کردیم، امام صادق(ع) بسیار گریست، آن گاه فرمود: امام حسین(ع) فرمودند: من کشته گریه و زاری هستم، هیچ مؤمنی مرا یاد نمی‌کند مگر آنکه گریان می‌شود.

* گریاندن و اشک ریختن در سوگ امام حسین(ع) موجب بهشتی شدن افراد می‌شود

ب ـ شیخ طوسی و شیخ مفید از ابان بن‌تغلب روایت کرده‌اند که امام صادق(ع) فرمود: آه‌های سوزان و اندوهناک برای مظلومیت ما «تسبیح»، اندوه برای امر ما «عبادت» و پوشاندن اسرار ما از بیگانگان «جهاد در راه خدا» است، همچنین فرمود: واجب است که این حدیث با آب طلا نوشته شود.

ج ـ به سند معتبر از ابوعماره منشد (شعر خوان) روایت شده است:

روزی حضور امام صادق(ع) شرفیاب شدم، حضرت فرمود: شعری در مرثیه امام حسین(ع) به آن روشی که بین خودتان مرسوم است بخوان.

همین که شروع کردم به خواندن، حضرت گریان شد. من مرثیه می‌خواندم و آن بزرگوار می‌گریست تا آنکه صدای گریه از منزل آن حضرت بلند شد و صدای گریه زن‌ها نیز از پشت پرده برخاست. وقتی روضه تمام شد، حضرت فرمود: هر کس در مرثیه امام حسین(ع) شعری بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت بر او واجب می‌شود، هر کس ده نفر را بگریاند بهشت بر او واجب می‌شود، هر کس یک نفر را بگریاند بهشت بر او واجب می‌شود و هر کس مرثیه بخواند و خود بگرید، بهشت بر او واجب می‌شود و هر کس خود را به صورت گریه کننده درآورد بهشت بر او نیز واجب خواهد شد.

د ـ جناب میرحامد حسین نقل کرد که محمد بن سهل، یارکمیت گفت: من و کمیت در ایام تشریق بر امام صادق(ع) وارد شدیم، کمیت به امام عرض کرد: فدایت شوم! اجازه می‌دهید چند بیت شعر در محضرتان بخوانم؟ حضرت فرمود: این ایام، عزیز و محترم است (کنایه از آنکه خواندن شعر در این ایام شایسته نیست) کمیت عرض کرد: این اشعار در حق شما است. حضرت فرمود: بخوان و فرستاد اهل بیتش را حاضر ساختند که آنها هم بشنود، آنگاه کمیت اشعار خود را خواندن و حاضران بسیار گریستند، امام صادق(ع) دست‌های مبارکش را بلند کرد و گفت:

«اللهم اغفر کمیت ما قدم و ما أخّر و ما أسّر و ما اعلن و اعطه حتی یرضی؛ بارالها! گناهان گذشته و آینده کمیت را و گناهانی که آشکار و نهان انجام داده بیامرز و به او ببخش و به او عطا کن تا راضی شود.

* حتی مردم عصر جاهلیت هم قتال در ماه محرم را حرام می‌دانستند

ه ـ شیخ صدوق از ابراهیم بن ابی محمود، روایت کرد که حضرت رضا(ع) فرمودند:

محرم، ماهی است که اهل جاهلیت، قتال در آن ماه را حرام می‌دانستند؛ اما این امت جفاکار، خون ما را در آن ماه، حلال دانستند و هتک حرمت کردند و زنان و فرزندان ما را در آن ماه، اسیر کردند و آتش در خیمه‌های ما افروختند و اموال ما را غارت کردند و حرمت حضرت رسالت را در حق ما رعایت نکردند. مصیبت روز شهادت امام حسین(ع) دیده‌های ما را مجروح کرده و اشک ما را جاری ساخته است و زمین کربلا تا روز قیامت وارث اندوه و بلای ما است، پس بر مثل حسین(ع) باید بگریند گریه کنندگان. همان گریه بر آن حضرت، گناهان بزرگ را فرو می‌ریزد.

سپس حضرت فرمودند: همین که محرم می‌شد، کسی پدرم را خندان نمی‌دید و تا دهم محرم، اندوه و حزن پیوسته بر آن حضرت غالب می‌شد. وقتی روز عاشورا می‌رسید، آن روز، روز مصیبت و گریه او بود و می‌فرمود: امروز، روزی است که حسین(ع) کشته شد.

و ـ ابوقولویه قمی، به سند معتبر از ابوهارون مکفوف روایت کرده است: خدمت امام صادق(ع) مشرف شدم، حضرت فرمود:

برای من مرثیه بخوان.

من شروع کردم به خواندن مرثیه. حضرت فرمود: نه این طور؛ بلکه چنان بخوان که نزد خودتان متعارف است و کنار قبر امام حسین(ع) می‌خوانید. من نیز خواندم. حضرت گریست من ساکت شدم، حضرت فرمود: بخوان. من خواندم تا آن اشعار را تمام کردم. حضرت فرمود: باز هم برای من مرثیه بخوان. من این اشعار را خواندم:

یا مریم قومی و اند بی مولاک

و علی‌الحسین فاسعدی ببکاک

پس حضرت گریست و زن‌ها هم گریستند. وقتی آرام گرفتند، حضرت فرمود: ای ابوهارون! هر کس برای حسین(ع) مرثیه بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت بر او واجب می‌شود. پس یک یک از ده کم کرد تا آنکه فرمود: هر کس مرثیه بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت برای او واجب می‌شود، سپس فرمود: هر کس امام حسین(ع) را یاد کند و خود گریه کند، بهشت بر او واجب می‌شود.

* آن گونه بر حسین(ع) می‌گریم که آثار مصیبت در من آشکار ‌شود

ز ـ به سند معتبر از مسمع روایت شده است: امام صادق(ع) به من فرمود: ای مسمع! آیا توجه به زیارت قبر امام حسین(ع) می‌روی؟ من عذر آوردم که با توجه به دشمنان زیاد، برای انجام چنین کاری، ایمنی ندارم.

فرمود: آیا مصائب آن بزرگوار را به یاد می‌آوری؟ عرض کردم: آری! آن گونه می‌گریم که آثار مصیبت در من آشکار می‌شود.

حضرت فرمود: به درستی که تو از آنانی که زاری می‌‌کنند برای ما، شاد می‌شوند برای شادی ما، اندوهناک می‌شوند برای اندوه ما، خائف می‌شوند برای خوف ما و ایمن می‌شوند برای ایمنی ما؛ به زودی خواهی دید که پدرانم هنگام مرگ نزد تو حاضر شوند و به ملک‌الموت درباره تو سفارش کنند و به تو از فرزند خویش مهربان‌تر باشند. آنگاه حضرت گریست و من نیز گریستم.

منبع:فارس نیوز


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/8/29:: 8:23 صبح     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ